۳.۱۳.۱۳۸۵

من از خون شهیدان شرم دارم


داشتم تلویزیون می دیدم که فیلم از کرخه تا راین رو پخش می کرد.فکر کردم شهدل کجا و ما کجا؟ یادم اومد حرمت اونا رو عجب شکوندیم. یادم اومد به اون آدم های بی ادعا که رفتند تا امروز ماها چیکار کنیم؟!!نمی دونم فکر نمی کنم شهدا خواب این روزا رو میدیدن! حتی فکر می کنم اسلام ما هم یه جور دیگه شده!نمی دوم شاید ما زیادی فقط ادعای مسلمونی کردیم اما خودمون هم اسلام رو فراموش کردیم...! بگذریم یک شعر از مرحوم آغاسی رو گذاشتم (که البته در صد زیاد لطفش به صدای مرحوم آغاسی بود) و چند تا نوشته دیگر
دلم تنگ شهیدان است امشب
که همرنگ شهیدان است امشب
من از خون شهیدان شرم دارم
که خلقی را به خود سرگرم دارم
زمن پرسید فرزند شهیدی
که بابای شهیدم را ندیدی
به من می گفت مادر که او جوان بود
دلیر وپر توان و جنگ جو بود
نمی دانم چه سودایی به سر داشت
به دوشش کوله باری از سفرداشت
قدم در کوچه باغ عشق می زد
به جان خویش داغ عشق می زد
چه عشقی عشق مولایش خمینی
که بوسد تربت سبز حسینی
به امیدی کزآن گل کام گیرد
بگرید تا دلش آرام گیرد.
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک بالان عاشق
پرنده‌تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را در گشایی
گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را
به هر گل می‌رسم می‌بویم او را
چون دوست ندارم خیلی طولانی بنویسم با یک شعر که آقای آهنگران می خوان به پایان می برم

شب است و سکوت است ماه است و من
فغان و غم و اشک و آه است و من

شب و خلوت و بغض نشکفته ام

شب و مثنوی های ناگفته ام

شب و آخرین سوز مستانه ام

شب و های های غریبانه ام

کجایند اسیران سوز دعا

کجایند مردان بی ادعا

کجایند شور آفرینان عشق

علمدار،مردان میدان عشق

کجایند مستانه جام مست

دلیران عاشق شهیدان مست

من امشب خبر می کنم غرب را

که آتش زنند این دل سرد را

ذوق و شوق نینوا کرده دلم

چون هوای جبهه ها کرده دلم

اون سنگر بهترین ماوای من

آه جبهه، کو برادرهای من

سنگر خوب و قشنگی داشتیم

روی دوش خود تفنگی داشتیم

جنگ ما را لایق خود کرده بود

جبهه ما را عاشق خود کرده بود

سرزمین نینوا یادش بخیر


کربلای جبهه ها یادش بخیر

هیچ نظری موجود نیست: