۱.۳۰.۱۳۹۰

بعضی سکوت ها راباید شکست



خیلی وقت ها سکوت آدم ها خودش هزاران حرفه، خیلی وقت ها همین که سکوت کنی پیامی بیش از هزاران حرف رو به مخاطبت انتقال دادی، خیلی وقت ها این سکوتت همراه با یک حرکتت هزاران هزاران پیام داره و ... اما بعضی وقت ها هر چند سکوتت با عافیت طلبی بیش تر هم خوانی داره اما این سکوت یعنی شما از خیلی چیزها که مدعی شان بودی گذشتی و اینجاست که سکوتت نشانی از شکسته شدن توست هر چند فکر کنی هم چنان سراپا هستی! این انتخاب سکوت از فریاد و یا گفتگو هنری است که اگر نیاموزی تابلویی از زندگی را خراب می کنی و اگر بیاموزی اثری ماندگار را خلق خواهی کرد که حداقل آنان که با تو روزگار گذرانده اند این اثر را فراموش نخواهند کرد
انتقادی که سال ها از نسل پیشین می کردم این بود که سکوت بی مورد شما در مقابل بعضی حرکات فضای امروزی جامعه را بوجود آورده است، سکوت شما در دیروز باعث شد حقتان را نستانید و امروز عده ای طلب ستاندن حق مانیز کنند. البته آن نسل نیز نسل ساکتی نبود و نیست و همین امروز هم شما در اتوبوس، جلسات عمومی و ... می بینید که آن نسل از شرایط فعلی بسیار فریاد می زند و حتی عده ای از آنها ه کم نیستند با نفرین و فحش می گویند که ما حق طلبیم اما من این فریاد های نابجا را نیز از جنس سکوت بی فایده و حتی بدتر از آن می دانم
گاهی نیاز به فریاد زدن هم وجود دارد اما باید بدانیم کی و کجا فریاد بزنیم، در غیراینصورت ما هم فریاد زده ایم تا مشکلات را از گردن خود باز کنیم و به گردن دیگری (حالا هر کسی) بیندازم، نه برای آن که مشکلی را حل کنیم بلکه برای آن که به قول خودمان کمی آرام بگیریم! این روند اشتباه منحصر به نسل پیش از ما نیست، که نسل های پیش از آنان و ما نیز آن را دنبال می کنیم و زمانی که احساس کردیم به هدفمان رسیده ایم پس از مدتی به این جمع بندی می رسیم که ای وای کلاه بر سرمان رفت
شاید در تاریخ حداقل صدسال اخیر موارد بسیار زیادی را بتوانیم ببینیم که حرکت های اصلاح طلبانه بسیار زیادی در ابعاد مختلف صورت گرفته است اما متاسفانه با خستگی مردم نه تنها آن حرکت زیبا توسط مخالفانش مصادره شده که بی نتیجه یا با نتیجه بسیار اندک مانده است و حتی متاسفانه باعث شده آرمان های اصلی آن حرکت نیز زیر پای حامیانش پس از زمانی کوتاه یا بلند له شود و به جایی برسیم که فضای عمومی جامعه در سال هایی هم که هیچ حرکت فراگیری وجود ندارد ملتهب و با فشارهای فراوان باشد. در این زمان ها سکوت ما (حال از ترس التهاب جامعه و فشارها، محافظه کاری های شخصی و یا فشاراطرافیان) باعث می شود که اشتباهات جاری مزمن شوند و آن زمان دیگر درمانشان بسیار سخت خواهد بود. شاید بگوییم که داریم از حق شخصی خود طبق مصلحت های فردی می گذریم اما حقیقتا این حق هرگز فردی نیست و مصلحت واقعی ما نیز چنین نیست، که اگر بود با سکوت پیشینیان ما مشکلات حل می شد. این سکوت ها بر روی هم جمع می شوند تا نتراحتی ها را به خشم تبدیل کنند و نتیجه ای رادیکال از خود نشان دهند و فرصت طلبان در آن فضا تقاضاهای عمومی را مصادره کنند
بسیار فکر کرده ام که راه برون رفت از شرایط فعلی چیست و در گفتگوهای فردی شاید از آن سخن گفته باشم اما در اینجا مدت هاست ساکت نشسته ایم. فکر می کنم باید پیش از هر چیزی فضای صحیح جامعه را برای خود ترسیم کنیم و به پیامد حرکات تند یا کند بر طبق تجربه های تاریخی فکر کنیم. التهاب این جامعه برداشته نمی شود مگر فرد فرد افراد آن آگاهی فردیشان را بالا ببرند و فقط همراه موج های جاری نشوند (اصطلاح هر ایرانی یک رسانه را بکار نبردم تا نگویند ...). در کشور ما موج های فراوانی حرکت گرفته اند و همراهی افراد زیادی را داشته اند اما متاسفانه این حرکات بیش تر از خشم مردم از موضوعی خاص استفاده کرده اند و عنوان هایی چون میهن پرستی، آزادی خواهی، حق مشارکت عمومی، کفرستیزی، عدالت طلبی ، بیگانه ستیزی و ... را علم نموده اند تا در زیر این علم ها عده ای علت اصلی خشم را پنهان کنند و به اهدافشان برسند و همین موضوع باعث شده که مردمی که زمانی مثلا با عنوان عدالت طلبی به افرادی روی آورده اند پس از اندک زمانی خرد شدن استخوان های عدالت را ببینند و سراغ علم (=پرچم) دیگری چون بیگانه ستزی روند و باز ... . در این که چنین موج هایی در آینده نیز خواهند بود و پاخواهند گرفت شکی نیست اما آگاهی های فردی و گفتگو فریادهای به موقع است که باعث می شوند این آرمان های قدیمی جامعه ما به کام منفعت طلبان مصادره نشود
دسته های زیادی در فضای امروز جامعه ما قصد موج آفرینی دارند و غفلت امروز ما باعث خواهد شد نه تنها استخوان زیرساخت های یک جامعه مترقی که بقیه زیرساخت های اخلاقی جامعه نیز خرد شوند و فردا دیگر دیر خواهد بود برای پیوند دادن این خرد استخوان ها به یکدیگر و ساختن اسکلتی پابرجا. امروز در دو دید اجتماعی و مذهبی موج های مخربی به راه افتاده اند که معلوم نیست در چند سال آینده چه چیزی را پابرجا خواهند گذاشت
متاسفانه با سکوت ما و نسل پیش از ما که می دانستیم منفعت جویان به دنبال آن هستند که زیر علم دین جویی ارتزاق کنند امروز باید در گام اول بپذیریم که فضای ضددینی بسیار بسیار گسترش یافته است. این که گوش هایمان را در اجتماع بگیریم تا نشنویم که به واسطه اقدام های آقایون دین مضحکه خیلی از جماعت ها شده و یا بشنویم و سکوت کنیم کمک به خرد نمودن این دین کرده ایم. این که عده ای با ظاهر اسلامی منافع خود را عین دین معرفی کنند و ما سکوت کنیم داریم می پذیریم که آری دوستان دین همین است و دیگر مردمان نسل ما و نسل بعد از ما وقایع را از چشم دین می بینند و همان قصه پارگراف های پیشین تکرار می شود. (جالب آن است که بعضی هاشان خود نیز احساس دینداری را نه برای تظاهر که بصورت فردی نیز احساس می کنند اما به رسم مصلحت از همه اصول اخلاقی و بسیاری اصول دینی (که هر دو مکمل هم هستند) می گذرند و بعد نام مصلحت بر آن می گذارند که در نوشته های پیشن از ان ها سخن بسیار گفته ام). پس اگر ادعای دینداری داریم بنابر حکم همان دین در برابر این ظاهرا مسلمان هایی که برای فریب ما یا حتی خوشان(!) و رسیدن به منافعشان هر کاری می کنند بایستیم. اگر دیدیم که کاملا قران گوش می ککند و نماز ال وقت می خوانند نگوییم اعتراض به آنان اعتراض به دین است که این اعتراض اعتراضی برای حفظ دین خواهد بود. آن طور که ما خوانده ایم عده زیادی از خوارج خودشان (!) هم فکر می کردند مسلمان اصیل هستند و دائم قران خوان بودند و امام علی بارها و بارها آنها را نصیحت نمود و در برابر آنها موضع گرفت اما فایده نداشت تا آن که خوارج دست به شمشیر بردند (آقایون مثلا مذهبی توجه کنند که اول خوارج دست به شمشیر بردند) آن گاه اما علی دستور به دفاع اما این بار مسلحانه داد تا آنها شمشیر را پایین بگذارند. شاید اگر بیش از شش ماه پیش تر که این مدعیان حمایت از ظهور شروع به سایت سازی کردند و سایت های فیلتر نشده شان (!) را آماده برای فضاسازی های بعدی شان می کردند سکوت نکرده بودیم کار بدین جا نمی رسید و الان نیز اگر سکوت کنیم کار بسیار بدتر خواهد شد. امروز دیگر سکوت در برابر حرکات مسلمان نماهای منفعت طلب به هر عنوانی (چه ظهور، چه عدالت، چه ...) از سوی قشر مذهبی به معنای همکاری در خرد نمودن استخوان های دینی است که نسل پیش از ما مدعی بوده است این انقلاب را برای گسترش سایه رحمانی آن به راه انداخته است
سخن دراز است اما برای جلوگیری از درازگویی هایی که گوش را به درد می آورد امروز برخود لازم می دانم که برای آن که حرکتی اصیل مردمی توسط مخالفانش مانند بسیاری دیگر از حرکت های اخیر کشورمان مصادره نشود و با سکوتم تاییدی بر نظر آنان که این حرکت را مرده می خواهند نشان دهند، نداشته باشم جمله ای را از بیانیه نهم میرحسین موسوی را که توسط دوستان انتخاب شده است بازنویسی کنم که "ما به دنبال آینده‌ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان‌ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی‌تر، سالم‌تر و زیباتر از امروز زندگی کند" و این آرمانی در ذهن من است