۳.۱۰.۱۳۸۶

آقا، خانم شما نمی خواین بدوین؟

سلام

وقتی صبح ها یه سری جوون و پیرمرد رو می بینین که توی پارک با یک آهنگ تند دارن کج و راست میشن چه حسی بهتون دست میده؟ تا چند روز می تونین نگاهشون کنین اما میونشون نرین؟! دوست دارین یکی از اونا باشین؟ به نظرتون چه لذتی بهشون میده که از خواب ناز پاشن بیان اونجا و دولا و راست بشن؟!

سری قبلی لز لبخند و خنده زیاد گفتم اما یه چیز دیگه که خیلی به آدما نشاط می دونه و نه تنها جسمشون که فکر و روحشون رو خیلی توپ می سازه ورزش و نرمش هست که ما اکثرا ازش غافلیم.

همه ما می دونیم که ورزش خیلی خوبه و نشاط آور اما معمولا دوست می داریم بجای اون استراحت کنیم و حتی معمولا وقتی مردم رو می بینیم که صبح ها دارن نرمش صبحگاهی می کنن فقط معمولا توی دلمون می گیم کاش جای اونا بودیم اما پای عمل که میفته، می گیم حالا بعدا.

یکی از چیزایی که مرحوم دکتر حسین پور خیلی روش تاکید داشت همین ورزش بود که ما حتی سر این موضوع به نوچه های دکتر خرده می گرفتیم، آخه میومدن می گفتن به دستور دکتر امروز یک ساعت داشتیم می دویدیم(!) ما هم خوب خرده می گرفتیم که شماها از یه استاد توی چه چیزها که پیروی نمی کنین(!) حتی خوب نوچه های درجه یک دکتر دیگه به صورت منظم باشگاه بدنسازی می رفتم و برنامه روزانشون رو با ورزش ریخته بودن

دکتر به جمله "غقل سالم در بدن سالم" واقعا اعتقاد داشت و حتی بچه ها که توی اتاقش می رفتن می گفت که فلانی تو ذهن و فکر خیلی خوبی داره اما چون ورزش نمی کنی نمی تونی به اندازه فلانی درس بخونی و زود خسته می شی! حتی بعد از مرگ دکتر سراغ هم دوره ای های دکتر که رفتیم یکی از دلایل پیشرفت دکتر رو ورزش می دونستن. (کمر بند مشکی کاراته، ورزش های رزمی و ... باعث شده بود دکتر چهره ای کاملا ورزشکاری داشته باشه)

یادش بخیر سوم دبیرستان دبیر هندسمون کلاس کونگ فو توی مدرسه گذاشته بود و حتی من که سه خط در میون اواخر در کلاسش شرکت می کردم و همون روزها هم که می رفتم بیش تر زیر کار در می رفتم واقعا احساس می کردم نه تنها بدنم که فکرم و روحیم عوض می شد تا چه برسه اونا که منظم کار می کردن.

ما همه می دونیم که ورزش خوبه و نشاز میده و ... و دقیقا همون بحث ها که در مورد "خنده درمان من و توست" داشتیم در مورد ورزش هم صادق هست اما خوب تو این روزمرگی زندگی از اون غافلیم.

سال پیش دانشگاهی با یکی از رفقا می رفتیم کوه پشت خونمون و گرچه وقتی برمی گشتیم چند ساعتی از فرط نشاط (!) می خوابیدیم(!!!) اما واقعا واسه روحیمون خیلی خوب بود تا حدی که بعد از عید اولویت کوه از درس برامون بیش تر بود اما در دوران دانشگاه مثل همه چیزهای دیگه که تعطیل شد(!) این تنها ورزش ما هم تعطیل شد و چون هر چه کردیم برناممون با بدنسازی و ورزش رزمی و ... جور نشد چند ماه پیش تصمیم گرفتیم حتی شده به صورت تفریحی صبح ها بریم کوه و دوباره با رفیمون قرار گذاشیم که 5 صبح با هم بریم

دیروز که احساس کردم این کوه رفتن هم تفریحی شده(!) با رفیقمون قرار گذاشتم که امروز با چند تا از این جوونا که روی قله نرمش می کنن رفیق بشیم و امروز بعد از رفیق شدن با دوتا شون که یکی بیست سال و یکی هفت سال از ما پیرتر بودن با هم رفتیم و روی قله دولا و راست شدیم و خوب کاچی بهتر از هیچی، حداقل بهتر از اون بود که زیر لحاف بخوابیم.

بدون شک هممون تا حد زیادی به فواید این نرمش های صبحگاهی واسه قلب، عضلات، روحیه، فکر و ... واقفیم پس بیاین همت کنیم و این ورزش رو هم توی برنامه روزانمون بذاریم و بی شک نتیجه اون رو خواهید دید، فقط کافیه روز دوم یا سوم واسه خودمون هزار دلیل برای ورزش نکردن نیاریم!

نمی دونم واسه شما شرایط چطور هست، باشگاه بدنسازی، ورزش رزمی، ورزش باستانی، فوتبال، والیبال، کوهنوردی، پیاده روی منظم و با سرعت، نرمش صبحگاهی یا ... هرکودوم می تونن واسه آدم یه ورزش حساب شن. اگه هم حس هیچ کودوم رو ندارید صبح خا تلویزیون رو روشن کنید و با این اهنگ های تندشون ببینید می تونید ورزش نکنید، یا برین پارک اونا رو که ورزش می کنن نگاه کنین بعد از یه مدت خواهید دید که میون اونا شما هم مشغوا ورزش هستید، بالاخره یه جوری سعی کنین هر روز یه وجه ووجه بکنین!

شک نکنید نسبت به وقتی که میذارین از هر بعدی که بخواین جوایشو می گیرین

با نشاط باشید

«وقت سحر»

دوش وقتِ سحرازغصّه نجاتم دادند

واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند

بی خود ازشعشعه ی پرتوذاتم کردند

باده از جام تجّلیّ صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی

آن شبِ قدرکه این تازه براتم دادند

بعد ازین روی من و آینه ی وصفِ جمال

که در آن جا خبرازجلوه ی ذاتم دادند

من اگرکام روا گشتم وخوشد ل چه عجب

مستحق بودم واین ها به زکاتم دادند

هاتف آن روز به من مژده ی این دولت داد

که بدان جور جفا صبر وثباتم دادند

این همه شهد وشکرکزسخنم می ریزد

اجرصبری است کزان شاخ نباتم دادند

همّت حافظ وانفا س سحر خیزان بود

که زبندغم ایام نجاتم دادند

هیچ نظری موجود نیست: