۱۲.۰۹.۱۳۸۵

گفتار سوم در مورد دکتر حسین پور

سلام

همانطور که در کامنت های نوشته قبلی نوشتم مراسم چهلمین روز درگذشت دکتر روز یکشنبه در اصفهان برگزار شد و انشاالله مراسم یادبود نیز در روز دوشنبه هفته آینده در کتابخانه خوارزمی برگزار خواهد شد و اینجا بنابرقولی که داده بودم قسمتی دیگر از سوابق دکتر که در مراسم او به نمایش گذاشته شده بود را ذکر می کنم و بعد از یادبود نیز می توان مطالب دیگری را ذکر کرد

دکتر حسین پور پس از تحصیل در دوره کارشناسی برق و کارشناسی ارشد فیزیک در دانشگاه شیرازدر سال 1381 مدرک دکترای فیزیک اتمی خود را گرفت و به عنوان استادیار بخش مواد دانشگاه شیراز و سرپرست مرکز آموزش و تحقیقات کاربردی دانشگاه مالک اشتر مشغول به کار بود

تقدیرنامه های زیادی از دکتر به نمایش گذاشته شده بود که نمایشگر فعالیت های این دانشمند فرزانه بود

1- همانطور که اخبار تلویزیون نیز اعلام نمود ایشان رتبه اول ابتکار بیستمین جشنواره خوارزمی 1385 و لوح ریاست جمهوری را به خود اختصاص داده بود، دکتر رتبه دوم تحقیقات کاربردی و لوح چهاردهمین جشنواره را در سال 1379 و لوح بزرگداشت مخترعان، مبتکران و پژوهشگران را در همان جشنواره کسب کرده بود

2- تقدیرنامه فدراسیون بین المللی انجمن مخترعین IFIA سال 2007 به دکتر اختصاص یافته بود

3- دکتر در سال 1377 با کسب عنوان دانشجوی نمونه کشوری در مقطع دکترا لوح خود را از آقای دکتر خاتمی دریافت کرد، دکتر پیش از آن نیز در دوره کارشناسی ارشد در سال 1374به عنوان دانشجوی نمونه کشوری لوح خود را از آقای هاشمی رفسنجانی دریافت کرده بود

4- دکتر 35 مقاله در مجلات ISI، کنفرانس ها و سمینارهای بین المللی داخلی و خارجی به چاپ رسانده بود

5- تالیف کتاب اصول عملیات حرارتی در ساخت هسته های فریت در سال 1373کسب مقام اول کتاب سال دانشجویی و دریافت تقدیرنامه از آقای علی اکبر ناطق نوری را در پی داشت

6- دریافت تقدیرنامه رشادت و فداکاری دفاع مقدس از رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای از دیگر افتخارات دکتر بود

7- دکتر بارها به عنوان پژوهشگر و استاد نمونه لوح های مختلفی گرفته بود

8- طراحی و ساخت مدل عملیاتی شناور زیردریایی رادارگریز توسط دکتر باعث تجلیل سید محمد خاتمی از ایشان شد. دکتر عکسی را که در آن آقای خاتمی در حال تجلیل از ایشان بود و در صفحه اول روزنامه ایران (شاید هم همشهری) چاپ شده بود را در قابی گذاشته و در روی میز کار خود در دانشگاه نصب کرده بود

9- راه اندازی مراکز نوین پژوهشی در دانشگاه های شیراز و مالک اشتر و پیشنهاد و تدوین دو دوره جدید کارشناسی ارشد الکتروسرامیک (که هنوز هم در بورد دکتر در دانشکده جزئیات این طرح نصب مانده است) و دکتری آشکارسازی از دیگر خدمات دکتر بود

خدمات وتقدیرنامه های دکتر بسیار طولانی می باشد اما به علت خستگی بیش از حد آن را به بعد موکول می کنم تا بتوانم از بروشورهایی که دوستان تهیه می کنند آنها را کپی نمایم.

امروز بازهم با بچه ها به مرور خاطرات دانشجویی،خانوادگی،اخلاقی و ... دکتر پرداختیم، یکی از دوستان می گفت رئیس دانشگاه مالک اشتر در اربعین دکتر گفته بود وقتی که ایشان برای مذاکره با سخنگوی دولت به تهران رفت به آقای الهام تماس گرفتم و گفتم:"هرچه که دکتر بگوید به یقین بدانید که شعار نیست و او آنها را گرچه تصورشان سخت می نماید اما او اجرا خواهد کرد" و به یقین چنین بود و دوستان می گفتند که دکتر گفته بود که من به سخنپوی دولت گفتم که من می خواهم از 25 سال دیگری که از عمر مفید من باقی مانده است استفاده کنم وطرح های جامع خود را برای او گفتم

سخن یکی از رفقا برای من جالب بود که می گفت اگر دکتر نه 25 سال بلکه 5 سال دیگر مانده بود می توانست حداقل 6 دانشجو را مثل خود پرورش دهد

به راستی امروز که فکر کردم دیدم که واقعا دکتر دانشجویانی دارد که راه او را ادامه خواهند داد و این انسان را خرسند می کند که اگر دکتر رفت سالیان بعد حسین پورهای دیگری را تجربه خواهیم کرد و من واقعا در این برنامه های دکتر حسین پورهای آیتده را دیدم و از این که مدت زمانی با آنها بودم لذت بردم و می شد همت بالای دکتر را که به آنها منتقل شده بود را حس کرد و شاید برای همین بود که یکی از اساتید در مراسم دکتر می گفت شاید بتوان گفت مصیبت وارده به دانشجویان دکتر شاید از خانواده او نیز بیش تر باشد

به امید روزی که راه دکتر را تک تک دانشجویان این مرز و بوم ادامه دهند

اینجا انتخاب شعر خیلی سخته اما خوب شاید شعر زیر جالب باشه

مرگ پايان کبوتر نيست

بزرگ بود و از اهالی امروز بود

و با تمام افق های باز نسبت داشت

و لحن آب و زمين را چه خوب می فهميد

صداش به شکل حزن پريشان واقعيت بود

و پلک هاش مسير نبض عناصر را به ما نشان داد

و دست هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد

و مهر بانی را به سمت ما کوچاند

به شکل خلوت خود بود

و عاشقانه ترين انحنای وقت خودش را برای آينه تفسير کرد

و او به شيوه باران پر از طراوت تکرار بود

و او به سبک درخت ميان عافيت نور منتشر می شد

هميشه کودکی ی باد را صدا می کرد

هميشه رشته ی صحبت را به چفت آب گره می زد

برای ما يک شب سجود سبز محبت را چنان صريح ادا کرد

که ما به عاطفه سطح خاک دست کشيديم

و مثل لهجه ی يک سطل آب تازه شديم

و بارها ديديم که با چقدر سبد برای چيدن يک خوشه ی بشارت رفت

ولی نشد که روبه روی وضوح کبوتران بنشيند

و رفت تا لب هيچ

و پشت حوصله ی نورها دراز کشيد

و هيچ فکر نکرد

که ما ميان پريشانی تلفظ لب ها

برای خوردن يک سيب

چقدر تنها مانديم.

نام و يادش تا ابد جاويد باد

هیچ نظری موجود نیست: