۱۱.۲۳.۱۳۸۵

جنس مخالف ( عشق1) گفتارسوم

راستشو بخواین در مورد این موضوع مطلب نوشتن و جمع کردن بحث خیلی کار سختیه اما چون شروع کردم مجبورم تا پایان ادامه بدم شاید روزی این نوشته ها ذره ای به درد کسی بخورد که تصمیم بهتری بگیرد و این برای من کافی خواهد بود

امروز می خوام براتون از عشق و عاشقی بنویسم و مختصری بحث کنم و در حد یه گفتار از این موضوع بنویسم گرچه مباحث رسمی و علمی رو می تونم بعدا بنویسم اما میخوام اینجا خودمونی صحبت کنم

در مورد عشق و عاشقی صحبت کردن واقعا کار سختی هست، امروز این دو کلمه بازیچه همه آدما شده، همین الان اگه یه پنجره جدید باز کنید و یک جستجوی اینترنتی بکنید هزاران وبلاگ ایرونی رو می بینید که مربوط به یه سری لیلی و مجنون هاست که همشون میخوان واسه هم دیگه بمیرن و یا به چت روم ها برید بپرسید همشون عاشقن (!) یا اصلا تو کوچه خیابون که میریم عشق از سر روی ملت میریزه، از آهنگ های ماشیناشون، از صدای تلفن همراهشون و ... همش بوی عشق می دهد

رفیق داشتم که روزگاری می گفت بدون عشقم برام هیچی ارزش نداره و بعدش هم یواش یواش فهمید عشقش دلش جای دیگه هس، یا رفیقی که صد تا عشق داشته و هر عشقش صد تا عشق دیگه، کلا همون طور که استنباز کردین منظور من این عشق های کیلویی هست که امروز عاشق می شن و فردا فارغ اما این میون یه روز رو از دست دادن!

در نوشته های قدیمی با عنوان "روابط دختر و پسر1" در مورد بررسي وضع موجود در روابط دختر و پسر مطالبی رو نوشتم ومثال جالبی نیز اونجا ذکر کردم اما اینجا می خوام بگم چرا عشق های آتشین الکی بوجود میاد

گرچه مخاطبین من پدر و مادرا نیستن اما خوب این نکته رو تذکر می دم که مشکلات روابط دو جنس معمولا از درون خانواده ها نشات می گرد و عشق های افراطی بدون بینش در خانواده هایی رخ می دهد که روابط فرزندان و والدین صمیمانه نیست و بالعکس در فضای صمیمانه خانواده ها معمولا جوانان با مشورت با والدین می توانند تصمیم های منطقی تری بگیرند اما به طور مثال در خانواده ای که یکی از والدین و مخصوصا مادر برای پسر و پدر برای دختر رابطه صمیمانه ای با فرزند خود ندارند عشق های آتشین بدون بینش بیش تر رخ میدهد

تمایل به جنس مخالف در وجود هر انسانی قرار داده شده است تا بتواند از این طریق بنیادخانواده را پایه ریزی کند و حتی همان طور که اشاره شد پسران نسبت به مادر و دختران نسبت به پدر بسیار حساس ترند و در صورتی که صمیمیت لازم در بین آن ها باشد بدون مشورت والدین قدم بر نخواند داشت، به قول یکی از رفقا که والدین مخاطبش بودند می گفت دو تا کلمه عزیزم و قربونت برم واسه شما خرجی نداره اما یه دنیا رابطه عاطفی برای بچتون میاره، بگذریم مخاطبین ما جوونان نه والدینشون

عشق مایه کمال آدمی است و حتی عشق مادی که می تونه جنس مخالف باشه می تونه مایه کمال فرد بشه اما در صورتی که این عشق به روش صحیح هدایت بشه، البته این رو از من نشنیده بگیرین که کمال عشق مادی وقتیه که عاشق و معشوق به هم نرسن! اما بالعکس همین عشق اگه بدون بینش باشه فوق العاده خطرناک است

اتدا قصد داشتم کاملا خودمونی این بحث رو بنویسم اما کمی جنبه کتابی بهش می دم و در نوشته بعدی خودم سعی خواهم کرد مطالب کتابا رو نقد کنم و شاید بد نباشه ذهن شما با این مطالب تا اون موقع درگیر بشه

دو تا مطلب رو از اون تحقیق کپی می کنم گرچه شاید اصلا قبولشون نداشته باشم اما راه رو برای بحث بازنر می کنه که به نقل از کتاب "] بلوغ (چه مي دانم؟)[: موريس دبس، ترجمه حسن صفاري ، ص 60 ." می باشد که اصلا دلیلی ندارد این نوشته ها برای همه صاذق باشد و ممکن است هیچ کدام از این مراحل برای یه جوون رخ ندهد اما فقط می خوایم ذهن رو آماده کنیم برای بحث

مراحل تمايلات

نوجوان در ابتدا احساس ناشناخته و مرموزي در وجود خويش مي يابد كه آميخته با نوعي محبت و علاقه به ديگران است و چند مرحله را به تدريج طي مي كند

-در مرحله اول، ابتدا توجه نوجوان به وضع بدن، به ويژه دستگاه تناسلي ، معطوف مي‌شود و اين آغاز توجه و علاقه به امور جنسي است.

-در مرحله دوم، توجه و علاقه ميلي با ميل شديد، با عاطفه و محبت همراه مي شود و به اصطلاح ماهيت عاطفي پيدا مي كند.

-مرحله سوم، علاقه به جنس مخالف بيشتر مي شود و به طور مقدماتي عشق و علاقه آنها ممكن است هر كسي را هدف قرار دهد. لذا چندين نفر ممكن است مورد علاقه نوجوان، به طور اخص، واقع شوند.

-در مرحله چهارم، علاقه معطوف به چند نفر، تغيير جهت داده و به جانب يك فرد از جنس مخالف هدايت مي شود. اين فرد، ممكن است قدري مسن تر از خود نوجوان باشد و نوجوان احتمالاً با اين شيوه مي خواهد مورد پشتيباني يك فرد حامي قرار گيرد.

-در مرحله پنجم، نوجوان تغيير عقيده داده و متوجه فردي از جنس مخالف مي شود كه تناسب سني با او داشته باشد.

برخي از روانشناسان، عشق و علاقه نوجوانان را بر دو نوع مي دانند:

-عشق عاطفي(ملكوتي(

-عشق شهواني

منظور از عشق (ملكوتي)، عاطفه محبت و علاقه اي است كه نوجوان به طرف مقابل احساس مي‌كند و گاهي هم نوجوانان از آن تعبير به «عشق پاك» مي كنند. در اين مرحله، عشق جنبه جسماني و شهواني ندارد، بلكه با نوعي تمجيد و تحسين و احساس فداكاري توأم است و نوجوان به شدت پرهيز دارد كه اين نوع احساس را با برچسب علاقه جنسي، لكه دار كند و از آن به عشق آسماني ياد مي كند.

موريس دبس اين نوع گرايشات را «عشقهاي افلاطوني» مي نامد و آن را مشتمل بر احساسات محبت آميز مي داند.

در مرحله عشق شهواني كه به دنبال عشق عاطفي ظهور مي كند نوجوان بيشتر به مسايل توأم با لذت علاقه مند مي شود و چنانچه در طرف مقابل، ويژگيهاي مطلوب را مشاهده نمود، به ازدواج مي‌انديشد.

گاهي هر دو جنبه، يعني عشق ملكوتي(عاطفي) و عشق شهواني حضر مي يابند و به يكديگر حد مي زنند. لذا چنانچه در حيات جنسي نوجوان، عشق عاطفي و عشق شهواني به شكل مطلوب در چهارچوب قانون و شرع پيوند خورده و پس از دوران نامزدي (عقد)، منجر به تشكيل خانواده شود، مي‌توان گفت اين راه پرمخاطره را به سلامت پشت سر گذاشته اند.

گرچه باید این نکته را بدانیم که این مزالب برای جوانان مسلمان ممکن است صادق نباشد اما این نویسنده مسلمان نیست و اصلا بعضی از ما مسلمان ها هم مسلمان نیستیم! بگذریم

يادآوري مهم

تذكر اين مطلب ضروري است كه اشاره به مراحل پنجگانه حيات جنسي به منزله پذيرش هر گونه عملكرد نوجوان نيست. بلكه اين دوره ها متناسب با هر فرهنگي، درنوجوانان كنترل شده و يا ظهور و بروز مي يابد و تكيه بر نظام اخلاقي و معنوي نوجوان، خويشتن داري نوجوان و كنترل تظاهرات حيات جنسي او در فرهنگ اسلامي جامعه ما اصلي مهم و لازم است. از اين رو اگر در سنين حساس بلوغ، بتوان با تقويت اراده نوجوانان، آنان را به خويشتن داري و زندگي سالم و فعال عادت دهيم و در اوان جواني، ترغيب به ازدواج نماييم، حيات جنسي آنها را در مسير صحيح و خداپسندانه اي قرار داده ايم.

چنانچه بتوانيم به نوجوانان تفهيم نماييم كه هر ميلي كه به موقع و صحيح ارضا شود، موجبات سعادت و شادكامي آنان را فراهم مي نمايد، توانسته ايم مصونيت اخلاقي لازم را در آنان ايجاد نماييم.

زماني كه نيروهاي غريزي جنسي در وجود نوجوان بيدار مي شوند، او را با تمام قدرت بر مي‌انگيزد تا در جهت ارضاي آنها اقدام نمايد. آنچه كه مورد تقاضاي سائقهاي جنسي است، اقناع بي قيد و شرط و بلافاصله آنهاست. نوجوان در يك نظام اخلاقي و فكري غني مي آموزد كه چگونه احساسات خويش را كنترل نموده و بر آنها فايق آيد و زمان مناسب را براي تأمين خواسته هاي دروني در نظر گيرد. اين مهم بستگي تام به فرهنگ خانوادگي، تثبيت عادات اخلاقي و چگونگي پرورش اراده نوجوانان دارد.

مطلب امروز خیلی طولانی شد، بحث باشه برای بعد، اینم شعر امروز

نمي دانم چه مي خواهم بگويم


زبانم در دهان باز بسته ست


در تنگ قفس باز است و افسوس


كه بال مرغ آوازم شكسته ست


نمي دانم چه مي خواهم بگويم


غمي در استخوانم مي گدازد


خيال ناشناسي آشنا رنگ


گهي مي سوزدم گه مي نوازد


گهي در خاطرم مي جوشد اين وهم


ز رنگ آميزي غمهاي انبوه


كه در رگهام جاي خون روان است


سيه داروي زهرآگين اندوه


فغاني گرم وخون آلود و پردرد


فرو مي پيچيدم در سينه تنگ


چو فرياد يكي ديوانه گنگ


كه مي كوبد سر شوريده بر سنگ


سرشكي تلخ و شور از چشمه دل


نهان در سينه مي جوشد شب و روز


چنان مار گرفتاري كه ريزد


شرنگ خشمش از نيش جگر سوز


پريشان سايه اي آشفته آهنگ


ز مغزم مي تراود گيج و گمراه


چو روح خوابگردي مات و مدهوش


كه بي سامان به ره افتد شبانگاه


درون سينه ام دردي ست خونبار


كه همچون گريه مي گيرد گلويم


غمي ‌آِفته دردي گريه آلود


نمي دانم چه مي خواهم بگويم

۲ نظر:

natanaeel گفت...

arze salam tebghe mamool
mikhastam begam pishnahadam in ast ke kheili ketabi nanevisid ba del sokhan begooeed ta bar del neshinad moteasefane in roozha del faghat dar babe eshgh be kar borde mishavad ham kalameye an va ham khode an
sokhan goftan dar har mozooe digari tanha ba dark shodeha tavasote aghl soorat migirad inha ra dar kol miguyam na fagaht baraye in neveshte dar zemn neveshteye doctor ali shariati ham dar in mozoo ba onvane ((doost dashtan az eshgh bartar ast)) baraye motalee pishnahade jalebi ast

Moeen گفت...

سلام
جناب ناتانائیل از تذکرتون ممنونم، من سعی کردم معمولا خودمونی بنویسم اما در این عنوان یه ذره نوشتن سخته اما سایر نوشته ها رو تا جای ممکن فقط حرف دلمو نوشتم اما به روی چشم، از این به بعد سعی می کنم خودمونی تر بنویسم حتی عناوین رسمی و حساس رو