یکی دو نفر بهم SMS داده بودند که جلسه ای در نقد افکار امام خمینی با حضور آقای ... در سالن خوارزمی برگزار میشه و اتفاقا با تعطیل شدن کلاسم، دقیقا همون موقع بیکار بودم اما چون به صحبت های کلیشه ای عادت کرده بودم خیلی رغبتی به اون جلسه نداشتم اما با یکی از رفقا رفتیم تا چند دقیقه ای اونجا باشیم و بعد بریم اما خوب آدمی که اومده بود انصافا آدم مطالعه کرده و خوش فکری بود و بعد از جلسه هم تا 1.5 ساعت توی سالن، بعد راهرو خوارزمی و نهایتا وسط خیابون زند توی مسیر برای سوار شدن به ماشین داشت سوالات بچه ها رو جواب می داد و واسه همین اونشب تا 9 ما داشتیم فقط گوش می کردیم!
راستشو بخواین جدا از مبحث هایی که مطرح می کرد به نظر میومد که موضع گیری سیاسی خاصی توی نظرات اون بنده خدا وجود داره و هر از گاهی بی هیچ دلیلی مواضع کخالفین سیاسی خودش رو فقط رد می کرد و وقتی هم که توی اینترنت گشتم فهمیدم ایشون بجز استادی دانشگاه در تهران در انتخابات ها هم کاندید بودند و مهره ای سیاسی هستند اما خوب انصافا حرف هایی هم زده بود که حیفم اومد اینجا ذکر نکنم
قبل از این که به بحث خودمون برسم یه نکته بگم و اون اینه که تجربه به من نشون داده مهره های سیاسی در نقدهای غیر سیاسیشون سعی می کنن در درجه اول جذب مخاطب بکنند و در مرحله بعد افکار خودشون رو ترویج بدن و واسه همین وقتی از چهره های سیاسی در مسائل دیگه کسب خبر می کنیم خیلی باید حساس باشیم تا مرز واقعیات رو از تبلیغات تشخیص بدیم، چون خوب دیگه جذب مخاطب نمودن اونا می تونه به بهای ترویج یک اندیشه غلط هم باشه، بگذریم
اون بنده خدا کلا یه حرف رو خیلی تاکید داشت و اون این بود که آقایون دوست ندارند مردم افکار امام خمینی رو بشناسند و سعی می کنند اما رو به صورت کلیشه ای و از طریق چند تا عکس و یک سری کلیات بشناسند و اگر مردم در افکار اما ریز بشن می تونه براشون خطرناک باشه، در این رابطه مثالی هم زدند که در دستورات امام هست که "اگر مسئولی مردم پشت در اتاقش ساعتی معطل شوند باید از سمت خود برکنار شود" و ایشان اعتقاد داشتند اگر چنین شود دیگر تعداد مسئولانی که پست خود را حفظ می کنند بسیار بسیار کم خواهد شد.
جالب بود که می گفتن که هیچ قشری راه امام رو ادامه نمیده حتی اونا که ادعای این امر رو می کنند مثلا مثال زدند که امام اعتقاد داشت که دانشجویان بسیجی باید تغذیه فکری جهان اسلام رو برعهده بگیرند و از اون جمع ایشون پرسید که کودوم از بچه ها که توی سالن نشستن بلدن اسم 40 تا کشور مسلمون نشین رو بگن تا چه برسه به تغذیه فکری؟!
جالب بود که جلسه خلوت بود حتی آقایونی که خیلی حرف ها می زنند حضور نداشتند که به این نکته فکر کردم که آقایون و احیانا بعضی خانم ها که در فلان جلسه های تحصن شرکت می کنند در این جلسه که بررسی افکار امام بود که خودشون رو پیرو امام می دونن شرکت نمی کنن، شاید چون دوست دارن به قول سخنران جلسه امام رو نشناسن، براشون یه جورایی بهتره! اصلا این حرف ها به من چه، بگذریم!
مثال دیگه این بود که کسی از مازندران به سراغ امام اومده بود که برای ناموس من مشکل ایجاد شده و قاضی از این موضوع به راحتی می گذرد و امام دستور دادند که همان شب اقدام شود و قاضی مجبور شد این موضوع را پیگیری کند تا حدی که آقای موسوی اردبیلی به امام شکایت کرده بود که چرا شما، آن هم شبانه برای مورد خاص این گونه دستور دادید و امام وظیفه خود و این انقلاب را همین امور دانسه بودند. حالا جالب است که بدانید که فلان مسئول امروز تجاوز به یک دختر را به سادگی تمام در پشت تریبون در دفاع از افکار خود مطرح می کند!!!
جالب بود در جملات امام مثلا این جمله را می بینید که "ما می خواهیم یک حکومت اسلامی بسازیم" و امام مطرح می کنند که "می خواهیم ...." و این یک دنیا حرف است و بعد از این جمله 54 صفت را برای چنین حکومتی مطرح می کنند...
سخن دیگر امام در مورد متحجرین خیلی قابل تامل است که می فرمایند که ضربه ای که از این متحجرین خورده اند بیش از ضرباتی است که از خیلی از مخالفین خود خرده اند. من جملات را نکته برداری کامل نکردم برای همین می تونین به صحیفه امام مراجعه کنین!
اون بنده خدا شدیدا از صدا و سیما انتقاد داشت و خاطره جالبی گفت که توسط یکی از دانشجویان سابقشون که توی صدا و سیما کار می کرده در یک برنامه زنده برای نقد صدا و سیما دعوت شده بودند و اونجا شروع به نقد صدا و سیما از موضع امام می کنند و خوب از اتاق فرمان دستور میدن که بگین این جملات رو از صحیفه امام نخونن که خوب مشکل ایجاد خواهد کرد! اما خوب ایشون ادامه میده تا این که از دفتر آقای ضرغامی تماس می گیرن که این برنامه زنده رو قطع کنید و خوب یک آهنگ پخش میشه و دوباره بر می گردند تا خداحافظی کنند، مجری برای اخرین از ایشون می پرسه که چرا صدا و سیما در مورد عدالت برنامه نساخته ایشون هم میگه من واقعا تشکر می کنم که این کار رو نکرده چون اگر می کرد عدالت رو هم مثل بقیه چیزها خراب می کرد! و برنامه همون جا قطع میشه! و وقتی فردای اون روز تکرار برنامه پخش میشه عذر شاگرد ایشون رو از صدا و سیما می خوان!!! که با اعتراض مردمی اوشون به صدا و سیما برمی گرده!
نقد ایشون از صدا و سیما خیلی زیاد بود حتی بحث این شد که مستند روح الله بعد از بیست سال و اون هم از طرف لبنان ساخته شده و هنوز صدا وسیمای ما قادر به ساختن چنین مستندی هم نیست ... بگذریم
انتقادات ایشون از همه دری بود و خیلی از اونا منصفانه بود اما خوب اصلا دوست ندارم خیلی طولانی مطلب بنوسم واسه همین ادامه رو به بعد موکول می کنم، اما برای من یک نکته خیلی جالب بود و اون این بود که به همت رسانه ها، آموزش و پرورش و ... ما نه تنها از صدر اسلام به صورت تحلیلی با خبر نشده ایم و تحریفات عاشورا و امثال اون بوجود اومده که حتی از وقایع حقیقی انقلاب سه دهه پیش مملکتمون هم خبر نداریم!!!
اندکی صبر، سحر نزدیک است...... |
شب سردی است، و من افسرده...... راه دوری است، و پایی خسته....... تیرگی هست و چراغی مرده..... می کنم، تنها، از جاده عبور.... دور ماندند زمن آدم ها....... سایه ای از سر دیوار گذشت...... غمی افزود مرا بر غم ها............. فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمده....... تا با دل من قصه ها ساز کند پنهانی......... نیست رنگی که بگوید با من..... اندکی صبر، سحر نزدیک است. |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر