۶.۱۲.۱۳۸۸

تو به او روی می‌آوری


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
عَبَسَ وَتَوَلَّىٰ [٨٠:١] چهره در هم کشید و روی برتافت... ﴿١﴾

أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَىٰ [٨٠:٢] از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود! ﴿٢﴾

وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّىٰ [٨٠:٣] تو چه می‌دانی شاید او پاکی و تقوا پیشه کند، ﴿٣﴾

أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَىٰ [٨٠:٤] یا متذکّر گردد و این تذکّر به حال او مفید باشد! ﴿٤﴾

أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَىٰ [٨٠:٥] امّا آن کس که توانگر است،﴿٥﴾

فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّىٰ [٨٠:٦] تو به او روی می‌آوری، ﴿٦﴾

وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ [٨٠:٧] در حالی که اگر او خود را پاک نسازد، چیزی بر تو نیست! ﴿٧﴾

وَأَمَّا مَنْ جَاءَكَ يَسْعَىٰ [٨٠:٨] امّا کسی که به سراغ تو می‌آید و کوشش می‌کند، ﴿٨﴾

وَهُوَ يَخْشَىٰ [٨٠:٩] و از خدا ترسان است،﴿٩﴾

فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّىٰ [٨٠:١٠] تو از او غافل می‌شوی! ﴿١٠﴾

كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ [٨٠:١١] هرگز چنین نیست که آنها می‌پندارند؛ این (قرآن) تذکّر و یادآوری است، ﴿١١﴾

فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ [٨٠:١٢] و هر کس بخواهد از آن پند می‌گیرد! ﴿١٢﴾

فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ [٨٠:١٣] در الواح پرارزشی ثبت است، ﴿١٣﴾

مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ [٨٠:١٤] الواحی والاقدر و پاکیزه، ﴿١٤﴾

بِأَيْدِي سَفَرَةٍ [٨٠:١٥] به دست سفیرانی است‌ ﴿١٥﴾

كِرَامٍ بَرَرَةٍ [٨٠:١٦] والا مقام و فرمانبردار و نیکوکار! ﴿١٦﴾

قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ [٨٠:١٧] مرگ بر این انسان، چقدر کافر و ناسپاس است! ﴿17﴾
شاید شما هم اون حدیت رو شنیدید که کسی سراغ یکی از ائمه رفت و گفت چنان که شما برای ما وصف ثواب اعمالمان دادید ما را باید جنگلی در بهشت باشد و ... آن معصوم فرمودند : آری شما را جنگلی در بهشت است اما با گناهی شما آتش در آن می اندازید و کل جنگل را می سوزانید...ا
مدعی نبودم و نیستم که مسلمان خاصی هستم، اما سعی کرده ام اگر هم کم می خوانم تفکر کنم بر آنچه خواندم چرا که شنیده ام که پیامبر باطنی انسان ها عقل آن هاست و این جایگاهی عظیم را برای تفکر در بینش دینی من قرار می دهد و گر چه باز مدعی نیستم که فکر و اندیشه ام در راستای حقیقت جویی صرف است اما سعی می کنم در آن راه قدم بردارم، این همه را پیشاپیش گفتم تا از نوشته هایم دوستان عزیزی که واقعا به آنها علاقه مندم (نه مثل آنها که می گویند و عمل و چهره شان جز آن می گوبد) دلگیر نشوند، این ها صرفا عقاید بنده است و بس!ا
امروز ما در جامعه ای زندگی می کنیم که اکثریت آن از قدیم شیعه بوده اند و حکومتی داریم اسلامی از این رو باید هوشیار باشیم که اشتباهاتمان نتایج ناخوشایندی را می تواند داشته باشد که خلاف عقاید ما است، هر چند فکر کنیم که طبق معیارهای ارزشی خود برخورد می کنیم اما بی شک آنچه بازخورد خارجی خواهد یافت عمل ماست نه ذهنیات ناگفته ما
متاسفانه بازی سیاسی زشتی که امروز در مملکت ما جریان دارد با سکوت تلخی از سر ملاحظات نابجایی همراه شده است که بسیار خطرناک می نماید، اگر ما قائل به جمله مرحوم مدرس باشیم که "سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما" پس بی شک از آنجا که چهره زشت سیاست را امروز می بینیم باید برای دیانتمان هم احساس خطر کنیم
چند روز پیش که به کلاس زبان می رفتم پلیس راهنمایی رانندگی را دیدم که موتوری را متوقف کرده بود و فرد در حال اعتراض بود که پلیس دستان خود را بالا برد و بر گوش او سیلی زد، راستش را بخواهید بهتم زده بود که ما چه شده است؟! چطور ما قبح خطا و گناه را شکسته ایم؟!ا
در دبیرستان در معارف از آثار ما تقدم و ما تاخر می خواندیم و من امروز اعتقاد دارم این موضوع را در تک تک جریانات سیاسی و دینی روز می توان دید، وقتی قبح افترا، دروغ، تزویر و ... را برای منافعمان شکستیم و دیگران نیز سکوت کردند آثار این حرکت ما تا مدت ها باقی خواهد ماند
نمی دانم چرا بعضی دوستان امروز احساس می کنند علامه دهر شده اند و هر کار که دوستانشان هم می کنند باید به مصلحت سکوت کنند و بعضا حمایت نمایند، نمی دانم با خود چه اندیشه ای دارند اما اکراه دارم که بگویم رفقا خوارج هم در آن زمان بسیار زیبا قرآن قرائت می کردند و اعمال دینی را به حساب خود انجام می دادند و حتی کشتن مولایمان را هم از روی اعتقاداتشان انجام دادند، و ما امروز باید محتاط باشیم که مغرور به انجام چند عمل از اعمال دینی شویم و بعد خود و دوستانمان را ملاک حق و باطل قرار دهیم
آن حدیث که می گوید "کل یوما عاشورا و کل ارض کربلا" بی شک یادآور تشنگی مولایمان امام حسین "ع" به تنهایی نیست، بلکه یادآور یزیدی است که برای کشتن نماد حق او را خارج شده از دین نامید تا خون او را مباح معرفی کند و مردم را به قیام (!) علیه او تشویق کند و بی شک هر روز و هر روز که می گوییم عاشوراست یعنی باطلی حتی با اسم مسلمان برای مبارزه با حقی مکر و حیله می کند و ما باید هوشیار باشیم که بی شک تشخیص حق از باطل دقت و ظرافت فراوان می خواهد
قصد ندارم قصه دراز بگویم اما بیایید حسینی و زینبی فکر کنیم، دوباره خانم زینب پیش تر مطلبی را نوشتم و معتقدم متاسفانه از ایشان در بسیاری از مراسم های محرم صرفا شخصیتی عاطفی همراه با مولایی یاد می کنند و وجهه حقیقت جوبی و روشنگری ایشان را فراموش می کنند. بیایید به افراد دل نبندیم بلکه پیامبر باطنی مان را ملاک عمل قرار دهیم
بی شک متاسفانه دسته های مختلف در کشور ما امروز دارند اشتباهاتی را مرتکب می شوند اما یادمان باشد در سپاه یزید همیشه حری هم هست و در میان نمازگزارن ابن ملجمی هست، پس به گروه و تشکل ها دل نبندیم و حقیقت را بطلبیم و در برابر هر آنچه بر خلاف مبانی اصیل دینیمان هست هر چند مصلحتمان نباشد سکوت نکنیم
مملکت ما پر از انسان های آزاده و شریف است اما به اقرار همه گروه ها در همه صفوف افرادی مصلحت اندیش بی عقیده نیز هستند که نباید در آن جا که به ما مربوط است مجالشان دهیم
پیروز باشید


مسلمانان مرا وقتی دلی بود***که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گردابی چو می‌افتادم از غم***به تدبيرش اميد ساحلی بود
دلی همدرد و ياری مصلحت بين***که استظهار هر اهل دلی بود
ز من ضايع شد اندر کوی جانان***چه دامنگير يا رب منزلی بود
هنر بی‌عيب حرمان نيست ليکن***ز من محرومتر کی سالی بود
بر اين جان پريشان رحمت آريد***که وقتی کاردانی کاملی بود
مرا تا عشق تعليم سخن کرد***حديثم نکته هر محفلی بود
مگو ديگر که حافظ نکته‌دان است***که ما ديديم و محکم جاهلی بود

۲ نظر:

ناشناس گفت...

MAN HAMISHE FEKR MIKARDAM KASI KE RESHTE BARGHE HAMASH SARESH TU DARSO ...VALI SHOMA MESE INKE BA BAGHIE BARGHIA FARGH DARID:)

Moeen گفت...

نه دوست عزیز، من اکثر دوستای برقی که دارم فقط سرشون توی درس نیست، علی الخصوص در تهران کمتر کسی رو می بینم که فقط سرش توی درس باشه، آخه بقیه ابعاد زندگی رو نمیشه کنار گذاشت، تا جامعه ما اصلاح نشه نمی شه امید داشت بخش علمی، دینی و ... به سمت کمال برن. پیروز باشی