۸.۰۵.۱۳۸۵

مژده‌اي‌دل‌

مژده‌اي‌دل‌كه‌مسيحا نفسي‌مي‌آيد
كه‌ز انفاس‌خوشش‌بوي‌كسي‌مي‌آيد
از غم‌هجر مكن‌ناله‌و فرياد
كه‌دوش‌زده‌ام‌فالي‌و فريادرسي‌مي‌آيد
زاتش‌وادي‌ايمن‌نه‌منم‌خرم‌و بس‌
موسي‌اينجا به‌اميد قبسي‌مي‌آيد
هيچكس‌نيست‌كه‌در كوي‌تواش‌كاري‌نيست‌
هركس‌آنجا بطريق‌هوسي‌مي‌آيد
كس‌ندانست‌كه‌منزلگه‌مقصود كجاست‌؟
اينقدر هست‌كه‌بانگ‌جرسي‌مي‌آيد
جرعه‌اي‌ده‌كه‌به‌ميخانة‌ارباب‌كرم
‌هر حريفي‌ز پي‌حكمتي‌مي‌آيد
خبر بلبل‌اين‌باغ‌مپرسيد كه‌من‌
ناله‌اي‌مي‌شنوم‌كز قفسي‌مي‌آيد
دوست‌را گر سر پرسيدن‌بيمار غم‌است
‌گو بران‌خوش‌كه‌هنوزش‌نفسي‌مي‌آيد

هیچ نظری موجود نیست: