این روزها احوالم با قبلا فرق داره، می خواستم وبلاگ رو پاک کنم اما با خودم گفتم بهتره یک مدت داخلش فعالیت نکنم،چندین بار صفحات کامل رو نوشتم و قبل از نمایش اونا روی وبلاگ همه رو پاک کردم، رفته بودم داخل یکی از سایت هاکه علیرضا یک شعر جالب برام نوشته یود گفتم این شعر رو بنویسم و بذارم تا بعد ببینم چه پیش میاد،دنیا رو چه دیدی یهو فردا شاید روی فرم بودم و باز کلتون رو درد آوردم
با همه خلق سخنها دارم
سخن از انسانها
سخن از این همه عصیانگری انسانها
سخن از نسل بشرسخن از فتنه و شردوستان
گوش دهیدقطره ای اشکم من
که ز چشم سیهی ریخته ام
و به خون جگر آمیخته ام
آتش و آهم من
دارم از سینه دلسوختگان می خیزم
دارم از دیده دلباختگان می ریزم
وای بر من که بسی تنهایم
مثل من هیچ کسی تنها نیست
این همه پیش همه رسوا نیست
منم و بی کسی و تنهایی
من بسی تنهایم
همه از خویش مرا می رانند
همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند
و به دیوانگی ام می خندند
تهمتم می بندند
من بسی غم دارم
غم من صحرا هاست
افق تیره آن ناپیداست
مثل ابری غمگینم
هر کجا می نگرم
ماتم و غم می بینم
من بسی غم دارم
غم آوارگی و دربدری
غم تنهایی و خونین نگری
غم عصیانگری انسانها
غم انسان غم نسیانها
دوستان گوش دهید
همه جا رنگ دروغ
همه جا نیرنگ است
پای رهوار حقیقت لنگ است
دوستان در رنجم
رنجم از رنگ وریاست
دوره مرگ صمیمیت و یکرنگی هاست
دل یکرنگ کجاست؟
رنگ بی رنگ کجاست؟
دوستان این مردم همگی صد رنگند
دوستان می بایدروز را روشنی از نور حقیقت باش
دصحبت از مهرو محبت باشد
دوستان می بخشید
چه کنم بیمارم
در چنان برزخم و تبدارم
گویی اینک هزیان می گویم
دوستان گوش کنید
همه جا در صحف ابراهیم
به اوستا و زبور داوودو
به قرآن و به انجیل و به تورات یهود
سخن این است که انسان باشید
از بد و زشت گریزان باشید
دوستان سینه که بی کینه شود
سرزمین ابدیت آنجاست
کاخ زیبای حقیقت آنجاست
که در او لطف و صفاست
که در او مهر و وفاست
دوستان در همه حال
این چنین چرخ زمان می چرخد
من دوان در پی ارابه خاموش سکوت
می روم من به جهان ملکوت
گر چه اینجا همه چیزها رویاست
لطفش این است که غم ناپیداست
۹ نظر:
شعر خیلی با حال بود حرف دل من هم هست ولی چه سود؟ خیلی ها همین حرف ها را می زنن ولی کی عمل می کنه؟ حتی خودشون هم به حرف هاشون پایبند نیستن
می دونی حکایت من اکر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد،من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه برمی خیزند هست و اینو نه برای شعار می گم که شعار به درد من نمی خوره بلکه اعتقاد دارم هر یکی با یکی دیگه دست به دست هم بدن چیزی نمی گذره که مثل رشد باکتری همه یکدل و یکرنگ می شن
اما انصافا یه چیزی رو نمیتونم نگم اونم اینه که دوتا رفیق که داشتم که واقعا اهل فکر بودن و مثل باقیه نبودن فکر کنم دیگه دیوونه شدن شایدم دیونشون کردن و شایدم خودشون فهمیدن دیونگی از همه چی بهتره(بعدا یادم باشه از دیوونگی هم بنویسم) اما اگه ما بخوایم فکر کنیم الله اعلم که چه به سرمون میاد شایدم دیونه بعدی ما باشیم اما ... بگذریم
اصلا هم چنین چیزی نیست که اگر 2 نفر ... اون 2 نفر ذوب می شن و چیزی ازشون نمیمونه این هم جز شعار هایی هست که برای دلگرمی آدم برای خودش می سازه
بابا آسه ، آسه، حالا ما گفتیم رفیقامومن دیونه شدن تو چرا باور کردی که ذوب شدن
می دونی یک مفهومی هست با نام شبکه های اجتماعی که توی جامع شناسی تعریف می شه، تو این شبکه ها اعضا وظیفشون اینه که با زبان مخاطبشون از هر سن، گروه و دسته ای هست در هر فرصتی حتی یک دقیقه که در یک صف هستند بحث کنند و عقاید خودشون رو به اون تزریق کنن، این شبکه به سختی شکل می گیره اما وقتی جون گرفت همه چی رو احاطه می کنه، چه اقتصاد،چه فرهنگ و هر چیز دیگه رو
تا حالا فکرشو کردی چرا آلمان یا جاپن بعد از جنگی که با خاک یکسان شدن چطوری دوباره روی پا ایستادن و دوباره از هیچ خودشون رو ساختن؟!با همین شبکه ها
بعدشم رفیق اگه ما سکوت کنیم چی حل می شه؟ سکوت ما هیچ فایده ای نداره جز این که راه رو بیشتر باز می کنه که بیشتر اشتباه کنیم و بیش تر از سکوت ما سواستفاده بشه!(یادت بیاد به همون نوشته های مردگی ما در همین وبلاگ)اگه خدا رو قبول داریم همون خدا میگه مرا یاری کنید تا شما را یاری کنم حتی اگه قبولشم نداریم تو تاریخ که زیاد دیدیم چطور از هیچی خیلی ها به همه چی رسیدن!حالا چرا ما نرسیم و چرا همت نکنیم
شعر خوبی بود! راستی علیرضا کیه؟؟ آدرس وبلاگشو بگی بدم نیست!. جناب نونه عزیز عملم میاد... اما کسی که تو سیاهی میره نمی تونه!!! این مثل اینه که از کسی که زیر ابه انتظار فعالیت داشته باشی... نمیشه... واقعیت اینه! دیونه ای که بفهمه دیونه است دیونه نیست از همه عاقل تره.
salam moeen kheili bahale age hamintor edame bedi jaye hafezo migiri hamin hafezie dafnet mikonan faghat in akseto bardar avazesh kon akhe midoooni akset ye kam .....e
سلام دوستان، منو ببخشین یک هفته نبودم و توی سفر فقط تونستم نوشته های شما رو بخونم فرصت جواب دادن هم نبود
اولا خدمت احسان خان(که نمی دونم کودوم احسان هست!)اما هر کودوم که باشه عزیز ماست، عرض کنم که شعر رو علیرضاخان مجاب داخل یاهو360 برای من فرستاده بود که اونجا می تونی علیرضا رو ببینی اما اهل وبلاگ نویسی نیست اما به ما نظر می کنه و همین جا هم قبلا نظر داده
این بنده خدا هم که بعد از احسان نظر داده برای ما عزیز و محترم هست اما راستیاتش نمی شنامش و اگه خواست می تونه برای خودم میل بزنه در خدمتش هستیم
چاکر آقا سینا هم هسیم،خیلی ارادت داریم حاجی، اما کم پیدایی
دوستدار همتون
Yeahhhhhhhhhhhhhhhhhhhh.........!!!
OHHHHHHHHHHHHH...!
ارسال یک نظر