برای هر کس پاسبانها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند. خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند) ، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست.
بدجوری دلم گرفته بود بود، دیگه همون طوری که گفته بودم تصمیم نداشتم موضوعات روز خبرگزاری ها را پیگیری کنم، اما با بچه ها به بحث می پرداختیم و احساس خطر آسیب های دینی برای من و رفقا وجود داشت. قرآن رو بازکردم آیه 6 سوره رعد بود خوندم و جلو اومدم تا به این آیه 11 رسیدم، دیگه واقعا حس عجیبی داشتم تصمیم گرفتم که این مطلب رو بنوسیم.
مدتیه که توی مملکت ما حوادث تلخی رخ میده که اگه بخوایم سکئت کنیم بی شک وظیفه دینی و ملی خودمون رو کنار گذاشتیم بلکه باید چالش های موجود رو سعی کنیم بررسی کنیم تا خدای نکرده مصداق اون حدیث زیر از رسول خدا نشیم که:
" زماني بر امت من خواهد آمد كه از قرآن جز رسم و خط آن و از اسلام جز نام آن، باقي نميماند. آنها را مسلمان مينامند در حالي كه دورترين مردم از اسلام هستند. مساجد آنها را آباد است اما به سبب خالي بودن از هدايت خراب و ويراناند. فقيهان آن زمان بدترين فقها در زير آسمان خواهند بود، فتنه و آشوب از خودشان شروع شده و به خودشان برخواهد گشت"
یا حدیث دیگری که"اي عوف! چگونه خواهي بود زماني كه اين امت هفتاد و سه گروه شوند، يك گروه از آنها وارد بهشت ميشود و ساير آنها در آتش خواهند بود» عرض كردم اي رسول خدا(ص) آن هنگام، چه زماني خواهد بود؟ حضرت فرمودند: «آن هنگام كه مأموران انتظامي زياد شوند، كنيزكان مالك گردند و برة كوچك بر منبر بنشيند (شايد مراد بچههاي خلفا باشد)، قرآن را با آهنگ بخوانند، مساجد را زينت كنند و منابر را مرتفع بسازند، ثروت مسلمانان در دست گروه خاصي قرار بگيرد، دادن زكات و صدقه را زيان و خسران بشمارند و امانت را غنيمت بپندارند و براي غير خدا دين را بياموزند، زماني كه مرد از همسرش فرمان ببرد و از مادرش نافرماني كند و پدرش او را رها نمايد، امتهاي پيش از خودشان را لعنت كنند، بزرگان و سران قبيله فاسق شوند و پستترين مردم راهنمايشان باشد، به خاطر ترس از افراد و پرهيز از گرفتاري شر آنها، احترامشان كنند، در اين هنگام است كه به هفتاد و سه گروه تقسيم ميشوند... تا اينكه مردي از اهل بيت من كه به او مهدي(ع) ميگويند ظهور ميكند. پس اگر او را درك كردي از او اطاعت كن و از هدايتيافتگان به دست او باش"
البته در لینکی که در پایان گذاشتم توصیف خوبان آن عصر نیز آمده است که می تونید خودتون مراجعه کنید
راستشو بخواین دیگه بنظرم بعضی آقایون مدعی کارد به استخونمون رسوندن و نباید سکوت کرد. وقتی توی مملکت اسلامی ما قبح دروغ شکسته می شه و فردی به عنوان مسئول عالی رتبه از رسانه ملی برای خوش نام جلوه دادن خود آمار دروغ می دهد در حالی که همان روز ارگان های نظارتی و نهادهای مربوط آن امر را تکذیب می کنند (در هر صورت یکی از ان ها دروغ می گوید) و کسی از میان مدعیان اسلام اعتراض نمی کند، این به معنی شکستن قبح دروغ است و باید احساس خطر کرد.
وقتی خبرگزاری های دولتی که از مالیات ما اداره می شوند، افترا می زنند و به قانون پایبند نیستند و افترایشان با مستندات قاطع رد می شود اما ناظران قانون در مملکت علی رغم وجود شاکی خصوصی اقدام نمی کنند باید احساس خطر کرد که اصول دینی ما جز این می گوید!
در دین ما آبروی مومن اولی بر ناموس او نام برده شده و چون بی هیچ سندی آبروی مومنان را به حراج می گذارند باید احساس خطر کرد.
وقتی مبنای اسلام را عده ای که مطالعات فقهی و دینی نیز ندارند منافع سیاسی خود می گذارند و با آن ها برخورد نمی شود و مجازند به نام قانون و اسلام آن چه را دوست دارند انجام دهند و مخالفان خود را خارج از دین بنامند باید احساس خطر نمود! یادمان باشد که بلاتشبیه از هر دو جهت (!) آن زمان که مولا امام حسین (ع) قیام فرمودند هرگز کسی حاضر نبود با فرزند رسول خدا بجنگد اما یزید گفت که فرزند رسول خدا از دین خارج شده و باید مقابل او جنگید و شمشیر بلند نمودند.
بگذارید حادثه ای را در حکومت مولایمان با روزگار اخیر مقایسه نماییم. خود ارج از مخالفان اصلی حضرت علی بودند اما تا به میدان جنگ نیامدند حضرت با آنها ستیز نفرمودند و در جنگ نیز دستور دادند که تا آنها شمشیر نکشیدند شما شمشیر نکشید، چون جنگ پایان یافت و عده ای از آنها فرار کردند تحت تعقیب قرار نگرفتند تا جایی که ابن ملجم از همان جمع حضرت علی را به شهادت رساند. این سیره علوی است و امروز من به عنوان شیعه مولایم احساس خطر می کنم.
اگر در مثال هایم بخواهید خرده بگیرید و تعمیم به حالت کلی دهید و قضاوت نابجا کنید سخن مرا مقلوب نموده اید، به کلام قرآن مانند نادانی شده اید که فردی با نوک انشگت ماه را به او نشان می دهد و فرد نادان فقط به نوک انگشت فرد نگاه می کند
دوستان و رفقایی که بارها با هم بحث نموده ایم بیایید و به مکتب علوی برگردیم و دست از افراط بردارید، عقاید افراطی شما اسلام و نظام اسلامی را به مخاطره می اندازد، بیایید و به راه قرآن بازگردیم، اگر کسی ظلمی کرد حقی را پایمال کرد سکوت نکنیم که سکوت در برابر ظلم عین ظلم است و ظلم با اسلام و حکومت در تضاد است
رفقا ما معتقدیم باید قانون برای تک تک افراد جامعه اجرا شود و تک تک احکام اسلام باید اجرا شود، سکوت در برابر هر ظلمی مقدمه بر ظلم دیگر است. منصف باشیم و دین را ابزار تمایلات سیاسی خود نکنیم.
کلام آخر را نیز آیه ای از قرآن می آورم از آنان که ظلم کوچکی را مجاز می دانستند و ادامه داستان را شنیده اید و در سوره یوسف نیز آمده است:
"اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ [١٢:٩]
باید یوسف را بکشید یا در دیاری (دور از پدر) بیفکنید تا روی پدر یک جهت به طرف خودتان باشد و بعد از این عمل (توبه کرده و) مردمی صالح و درستکار باشید. "
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=5718&id=56758